۱۳۸۸ اسفند ۱۶, یکشنبه

زن عموماً در جامعه ایران نه به مثابه یک انسان بلکه تنها به عنوان یک جنسیت پست نوع دوم قابل شخصیت گذاری است، چرا که قوانین حتی نا نوشته در قالب اخلاقیات و عرف جامعه در نبود زنان درعرصه قدرت تصمیم گیری بارگزاری شده اند در حفظ وضعیت موجود که تماماً بر نفع حاکمیت طبقاتی مردانه است حال آنکه در شرایط ملتهب و پر تشویش ایران زنان پا به عرصه مبارزات اجتماعی گذاشته و نقش مهمی را در تغییر به نفع جامعه به توسط توده های مردم بازی می کنند اما جنبش زنان به عنوان جنبشی که ماهیتاً بنا بر شرایط شدیداً زن ستیز حاکم بر جامعه ایران می تواند اعلام موجودیت نماید این گام نهادن در مسیر احیای حقوق انسانی را نه با نقش بازیگری که تنها با یک بازیگردانی به دستان خود می تواند ایفا نماید، البته این به معنای جدایی مبارزات زنان از دیگر مردمان نیست، بلکه به معنای گسترش خواست ها و فرم های مبارزاتی اجتماعی سیاسی در هر چه پیش رو تر بودن آن است که خود یک گره اساسی دارد با دیگر جنبش ها و مبارزات آزادی ، برابری خواهانه و رهایی بخش، آزادی زن در هر جامعه میزان و معیار آزادی آن جامعه و نظام است و این نوع آزادی میسر نخواهد شد مگر با حضور جمعیت زنان با خواست های مشخص آزادی و برابری خواهانه زنان در تقابل با یک نظام ماهیتاً فاشیستی و زن ستیز، زنان امسال در شرایطی به این مصاف می روند که سیر رخدادها در ایران شدیداً پیچیده گشته و بحث نوع مطالبات و نوع تحقق آنها بسیار بالا گرفته، علل خصوص در ایام مصادف با روز جهانی زن که نماد حق آزادی و برابری خواهی است، جناحی از حاکمیت ظاهراً رفرمیست که دست خود به خون هزازن زن جامعه آلوده بوده و خود نقش بسزایی در اعمال قوانین زن ستیز از جمله اعمال اجباری حجاب داشته اند گام در به انحراف کشاندن این اهداف تاریخاً مشخص این روز برداشته اند، همانها که می گویند خواست امروز جنبش زنان مسئله حجاب و اسلام نیست، حجابی که نماد و واقعیت ستم بر حقوق زنان است پس چیست؟
به حتم که این جناح شیاد که بر خواست های مردم برای به قدرت رسیدن سوار است، جناحی که زمانی بر صورت زنان بی حجاب اسید می پاشید باید امروزی که زنان ترکیه در خیابان حجاب می سوزانند و این باید درسی برای مبارزات به حق زنان جامعه ایران باشد چنین مسئله ای کلیدی ای را در مسیر مبارزات زنان کتمان نماید.بر علیه این نظام آپارتاید جنسیتی و فاشیستی متحد شویم!