نوشته شده توسط: عابد رضايي
شاید مطلبی که می خوانید چندان به زندگی و نیازمند یهای اولیه روزانه ما ربطی نداشته باشد ولی مدتی است که همین مسئله من را آزار داده یعنی نه لحاضی همان مقابل شرق زدگی با مدرنیسم ، البته در ایران مدرنیسم نه به این اسم بلکه به اسم غرب زدگی و شاید پست مدرنیسم و البته نه به عنوان مکتب فکری بلکه به عنوان نظام حاکم جمهوری اسلامی که به آن می توان لقب شرق زدگی را داد مقابل هم دیگر قرار دارند .
می پردازم به این که چرا به جای واژه مدرنیسم دستگاه ارتجاع کلمه غرب زده را وارد کرد و چرا به نیروی مقابل شرق زده را بدهیم .
تا آنجا که به ساختار ریشه ای کلمات بر می گردد چیزی که به زور و جبر حال توسط هر پدیده ای به هر ساختاری وارد می گردد پیوند (زده یا زدگی ) به خود می گیرد .
برای مثال : شهر سیل زده و جامعه ی دچار سیل زدگی .
پس تا این جا معلوم شده که وقتی می گوییم شرق زدگی یا غرب زدگی در لغت چه شکل ، معنا و مفهومی باید در ذهن پدیدار گردد.
کلمه غرب زدگی از کجا پیدا شده ؟
با ورود جامعه ایران به عنوان یک نظام صنعتی و پروسه ایجاد جامعه براساس سر مایه که از اروپا و غرب و داخل ایران وارد می شد همراه با ورود دستگاه های صنعتی ، کالا های مدرن ، موسیقی مدرن ، پوشاک مدرن ، ادبیات مدرن ، و ..... . اروپایی هم وارد و اساس جامعه روستایی پیشین با کوچ گسترده مردم از روستا به شهر و جایگزینی فرهنگ غربی و جدید به جای فرهنگ گذشته رو به زوال گذاشت سرمایه داری با گسترش شهر و طبقه کارگر گور کنان خود را هر روز افزایش و مسلح به نقد مارکسیستی با شعار مرگ بر شاه ، شاه را به عنوان نماد سر مایه و مخالف ایجاد یک جامعه آزاد ، برابر و انسانی شناخته و در مقابل این عامل باز دارنده می استادند سرمایه داری برای پیروزی قاطع بر نظام فئودالیته با وضع مقررات نیم بند آزادی حجاب و مطبوعات مسیر پیشرفت تعرض مردم را راحت تر گذاشت تا حتی جنبش چپ با همین امر به عنوان پیشرو ترین نیروی حاضر و فعال در جامعه با شعار آزادی بیان بی قید و بند ، آزادی زن ، رفاه برای همگان و ..... . به عنوان نیروی پیشرو و اجتماعی ، انسانی جامعه شناخته شود و نظام سرمایه این بار برای حفظ جان خود نه به عنوان یک نیروی ضد مذهب و نسبت های عقب مانده بلکه با دست آویز قرار دادن آن به عنوان نیروی باز دارنده جنبش های اجتماعی خواهان باز گذشت گسترده آن به جامعه گردید ، با قطعی شدن شکست سیستم سرمایه داری پادشاهی در ایران نیاز به یک نیروی ارتجاعی برای حفظ نظام اقتصادی موجود از سوی قطب های امپریالیسم جهانی احساس می شد تا اینکه ایران به عنوان یکی از اولین جوامع سرمایه داری با نظام کاملا ً مذهبی وارد بازار سیاست گردید تا پشت بند آن افغانستان ، اقمار شوروی البته نه فقط با دستگاه مذهب بلکه با هر اهرم عقب مانده ای موجب احیای سرمایه بر کار شوند شکست سیستم سرمایه داری دولتی شوروی بر نوع آزاد کشور های غربی و پروپاگاند سرمایه داری آزاد ، مبنی بر پایان تاریخ و هر گونه ایده نو در جای جای جامعه به چشم می خورد .
جنبش آزادی زن را با اسید پاشی ، جنبش برابری طلبی را با اعدام ، جنبش ضد جنگ را با محاربه ، موسیقی اعتراض را با سانسور با اهرم مذهب که من به آن لقب شرق زدگی را می دهم هر گونه پیشرفت فرهنگی به اسم غرب زدگی در نطفه خفه می شد ، تبلیغات گسترده برای فرهنگ عقب مانده مذهبی و ایرانی و مخالفت با فرهنگی که مردم آن را دوست داشته و رویاروی این دو در سطح خیابانها هر روز به چشم می خورد .
موسیقی سنتی به جای موسیقی پاپ ، راک ، رپ و........ . به صورت مداوم در رادیو و تی وی پخش می شد ، چاپ بسیاری از کتابها ممنوع و یارانه ی زیادی به کتابها و تبلیغات مذهبی داده شد .
البته این دو در جامعه یعنی مدرنیسم و شرق زدگی در جامعه هر روز در مصاف با یکدیگر بوده اند و ابتدای قدرت گیری جمهوری اسلامی یعنی شروع جنگ با عراق تا حال نظام مجبور به عقب گردهای بسیاری شده از جمله نوع پوشش بسیاری از زنان که دیگر به حجاب چندان اهمیتی نمی دهند نا خود آگاهانه اسلام را به زیر سوال می برد و رژیمی که گاهاً برای حفظ کلیت اسلامی و خیر انسانی هر چه زدند به در بسته خورد ، به عقب راندن جامعه با تزهای دکتر شریعتی و رجوی ها یعنی آمیختن اسلام و سوسیالیسم یعنی جمع گرا، مدرن و انسانی کردن یک پدیده منحط ، که نتیجه اش همان زایش جمهوری اسلامی با حمایت سرمایه داری غرب با استارت اعدام صد هزار انسان بود ، واقعا ً باید دید حس عدالت خواهی ، برابری طلبی و سوسیالیسم به عنوان تز یک جامعه نوین بدون طبقه و آرمانی با نیروی سرکوب مذهب در جوامع طبقاتی که سالهای سال است رو به روی هم قرار دارند قابل اتحاد است یا نه ، البته قابل اتحاد نیست مگر با ماتریال جمهوری اسلامی و البته در تمامی ابعاد آن چه از دیدگاه خمینی و چه طالقانی ، رجوی و محمد رضا شالگونی
نمونه آزمایشگاهی
نمونه جدیدی که دستگاه عقب مانده حاکم ارائه داده جایگزینی لغات کاملا ً فارسی به جای کلمات لاتین موجود در زبان فارسی است ، جالب تر اینکه به آنها نامفهوم و نامائوس را هم می دهند ، ولی چیزی که معلوم است مثلا ً مفهوم تر بودن کلمه هلی کوپتر به جای بالگرد است تازه بین یک مشکل آن محسوب می شود ، در نظر داشته باشید نمونه زیادی از لغات انگلیسی را به عنوان یک زبان جهانی از همین طریق ما یاد گرفته ام حال کودکی که از ابتدا با کلمات فارسی آن آشنا گردد ( البته جامعه تا کنون هیچ کدام آن را به عنوان جایگزین پرداخته و قضیه داستان باد در هاون کوبیدن است) در زمان یاد گیری زبان انگلیسی باید با همه این کلمات به عنوان کلمه جدید روبرو گردد.
در پایان
شاید مطلبی که می خوانید چندان به زندگی و نیازمند یهای اولیه روزانه ما ربطی نداشته باشد ولی مدتی است که همین مسئله من را آزار داده یعنی نه لحاضی همان مقابل شرق زدگی با مدرنیسم ، البته در ایران مدرنیسم نه به این اسم بلکه به اسم غرب زدگی و شاید پست مدرنیسم و البته نه به عنوان مکتب فکری بلکه به عنوان نظام حاکم جمهوری اسلامی که به آن می توان لقب شرق زدگی را داد مقابل هم دیگر قرار دارند .
می پردازم به این که چرا به جای واژه مدرنیسم دستگاه ارتجاع کلمه غرب زده را وارد کرد و چرا به نیروی مقابل شرق زده را بدهیم .
تا آنجا که به ساختار ریشه ای کلمات بر می گردد چیزی که به زور و جبر حال توسط هر پدیده ای به هر ساختاری وارد می گردد پیوند (زده یا زدگی ) به خود می گیرد .
برای مثال : شهر سیل زده و جامعه ی دچار سیل زدگی .
پس تا این جا معلوم شده که وقتی می گوییم شرق زدگی یا غرب زدگی در لغت چه شکل ، معنا و مفهومی باید در ذهن پدیدار گردد.
کلمه غرب زدگی از کجا پیدا شده ؟
با ورود جامعه ایران به عنوان یک نظام صنعتی و پروسه ایجاد جامعه براساس سر مایه که از اروپا و غرب و داخل ایران وارد می شد همراه با ورود دستگاه های صنعتی ، کالا های مدرن ، موسیقی مدرن ، پوشاک مدرن ، ادبیات مدرن ، و ..... . اروپایی هم وارد و اساس جامعه روستایی پیشین با کوچ گسترده مردم از روستا به شهر و جایگزینی فرهنگ غربی و جدید به جای فرهنگ گذشته رو به زوال گذاشت سرمایه داری با گسترش شهر و طبقه کارگر گور کنان خود را هر روز افزایش و مسلح به نقد مارکسیستی با شعار مرگ بر شاه ، شاه را به عنوان نماد سر مایه و مخالف ایجاد یک جامعه آزاد ، برابر و انسانی شناخته و در مقابل این عامل باز دارنده می استادند سرمایه داری برای پیروزی قاطع بر نظام فئودالیته با وضع مقررات نیم بند آزادی حجاب و مطبوعات مسیر پیشرفت تعرض مردم را راحت تر گذاشت تا حتی جنبش چپ با همین امر به عنوان پیشرو ترین نیروی حاضر و فعال در جامعه با شعار آزادی بیان بی قید و بند ، آزادی زن ، رفاه برای همگان و ..... . به عنوان نیروی پیشرو و اجتماعی ، انسانی جامعه شناخته شود و نظام سرمایه این بار برای حفظ جان خود نه به عنوان یک نیروی ضد مذهب و نسبت های عقب مانده بلکه با دست آویز قرار دادن آن به عنوان نیروی باز دارنده جنبش های اجتماعی خواهان باز گذشت گسترده آن به جامعه گردید ، با قطعی شدن شکست سیستم سرمایه داری پادشاهی در ایران نیاز به یک نیروی ارتجاعی برای حفظ نظام اقتصادی موجود از سوی قطب های امپریالیسم جهانی احساس می شد تا اینکه ایران به عنوان یکی از اولین جوامع سرمایه داری با نظام کاملا ً مذهبی وارد بازار سیاست گردید تا پشت بند آن افغانستان ، اقمار شوروی البته نه فقط با دستگاه مذهب بلکه با هر اهرم عقب مانده ای موجب احیای سرمایه بر کار شوند شکست سیستم سرمایه داری دولتی شوروی بر نوع آزاد کشور های غربی و پروپاگاند سرمایه داری آزاد ، مبنی بر پایان تاریخ و هر گونه ایده نو در جای جای جامعه به چشم می خورد .
جنبش آزادی زن را با اسید پاشی ، جنبش برابری طلبی را با اعدام ، جنبش ضد جنگ را با محاربه ، موسیقی اعتراض را با سانسور با اهرم مذهب که من به آن لقب شرق زدگی را می دهم هر گونه پیشرفت فرهنگی به اسم غرب زدگی در نطفه خفه می شد ، تبلیغات گسترده برای فرهنگ عقب مانده مذهبی و ایرانی و مخالفت با فرهنگی که مردم آن را دوست داشته و رویاروی این دو در سطح خیابانها هر روز به چشم می خورد .
موسیقی سنتی به جای موسیقی پاپ ، راک ، رپ و........ . به صورت مداوم در رادیو و تی وی پخش می شد ، چاپ بسیاری از کتابها ممنوع و یارانه ی زیادی به کتابها و تبلیغات مذهبی داده شد .
البته این دو در جامعه یعنی مدرنیسم و شرق زدگی در جامعه هر روز در مصاف با یکدیگر بوده اند و ابتدای قدرت گیری جمهوری اسلامی یعنی شروع جنگ با عراق تا حال نظام مجبور به عقب گردهای بسیاری شده از جمله نوع پوشش بسیاری از زنان که دیگر به حجاب چندان اهمیتی نمی دهند نا خود آگاهانه اسلام را به زیر سوال می برد و رژیمی که گاهاً برای حفظ کلیت اسلامی و خیر انسانی هر چه زدند به در بسته خورد ، به عقب راندن جامعه با تزهای دکتر شریعتی و رجوی ها یعنی آمیختن اسلام و سوسیالیسم یعنی جمع گرا، مدرن و انسانی کردن یک پدیده منحط ، که نتیجه اش همان زایش جمهوری اسلامی با حمایت سرمایه داری غرب با استارت اعدام صد هزار انسان بود ، واقعا ً باید دید حس عدالت خواهی ، برابری طلبی و سوسیالیسم به عنوان تز یک جامعه نوین بدون طبقه و آرمانی با نیروی سرکوب مذهب در جوامع طبقاتی که سالهای سال است رو به روی هم قرار دارند قابل اتحاد است یا نه ، البته قابل اتحاد نیست مگر با ماتریال جمهوری اسلامی و البته در تمامی ابعاد آن چه از دیدگاه خمینی و چه طالقانی ، رجوی و محمد رضا شالگونی
نمونه آزمایشگاهی
نمونه جدیدی که دستگاه عقب مانده حاکم ارائه داده جایگزینی لغات کاملا ً فارسی به جای کلمات لاتین موجود در زبان فارسی است ، جالب تر اینکه به آنها نامفهوم و نامائوس را هم می دهند ، ولی چیزی که معلوم است مثلا ً مفهوم تر بودن کلمه هلی کوپتر به جای بالگرد است تازه بین یک مشکل آن محسوب می شود ، در نظر داشته باشید نمونه زیادی از لغات انگلیسی را به عنوان یک زبان جهانی از همین طریق ما یاد گرفته ام حال کودکی که از ابتدا با کلمات فارسی آن آشنا گردد ( البته جامعه تا کنون هیچ کدام آن را به عنوان جایگزین پرداخته و قضیه داستان باد در هاون کوبیدن است) در زمان یاد گیری زبان انگلیسی باید با همه این کلمات به عنوان کلمه جدید روبرو گردد.
در پایان
امروز جوانان جامعه با پذیرش فرهنگ نویس از هر جهت بر طبل پایان زندگی دنیای منحط طبقاتی کوبیده و آن را به مصاف می طبلند تا شاید امید به تلاش برای یک دنیای بهتر هر روز روشن تر گردد.