اينجا تركيه است جايي كه انقلاب 1980 آن يعني يك سال پس از انقلاب ايران به وضعيت مشابه آن در ايران دچار گشت يعني ترور، زندان، آدم ربايي، ممنوعيت كمونيسم و سركوب فعاليت كارگري بر عليه سرمايه داري .
چند روز پيش وبلاگ پروسه با يكي از اعضاي حزب كمونيست تركيه مصاحبه اي كرده تحت عنوان شبح بنيادگرايي و فاشيسم بر فراز تركيه و مصاحبه شونده چقدر مذبوحانه و شيادانه سوال ها را پاسخ داده است، فقط اميدوارم اين انتخاب رفقاي پروسه براي مصاحبه بر حسب بد شانسي به سنگ خورده باشد زيرا كه حزب كمونيست تركيه بر خلاف ادعاي آقاي جان نه تنها حزبي كمونيست و انقلابي نبوده كه از كودتاي 12 ايلول تركيه بيشتر حزبي انتخاباتي است تا انقلابي زيرا ايشان نه حزبي طبقاتي كه جرياني متروك از قعر تاريخ شوروي استالين است .
نقد ايشان بر دولت حاكم كه آنرا فاشيستي قلمداد مي كنند نه بر پايه تحليل طبقاتي كه بر اساس روبناي اسلامي آن شكل مي گيرد و در تئوري ايشان اين ماهيت اسلامي بودن آن است كه سركوب جنبش كارگري را فراهم مي آورد و دليل متن پيش رو بدان جهت است تا ديگر رفقا را آگاه سازيم كه در صورت خروج از كشور به دليل تبعيد اجباري در تصور خود اين حزب خائن را درنظر خود قهرمان نسازند .
البته اين حزب جرياني است تاريخاً هم پيمان احزاب پوسيده كمونيست يونان كه تكليف اش در آن جامعه مشخص شده است و در طرف ديگر تاريخاً هم پيمان و برادر حزب توده ايران به عنوان يك حزب خائن اما مسئله در جاي ديگر از طرف جان به گونه اي مطرح مي شود بدين شكل كه اين حزب ربطي به اردوگاه شوروي ندارد و قطعاً بدين گونه است در زمانه اي كه ديگر اردوگاهي نيست كه عكس حرف را براي كمونيست هاي ايراني اي را كه كمترين اطلاعات را از اين حزب نا مطبوع ترك ثابت نمايد و تمام مشكل اين حزب با اردوگاه شوروي تماماً بر اين امر بوده كه خط رئيس جمهور وقت شوروي خط منحط استالين نيست، خط تفاوت اينها با شوروي نه در طرح مسائل اقتصادي كه همه ي دعوي هاي ايشان بر سر كفن استالين بوده است به مانند بسياري از احزاب كمونيستي اردوگاهي ولي باز هم اين حزب كمونيست موجود با حزب كمونيست دنيز گزميش ها بسيار متفاوت است خصوصاً در جايي كه حزب مذكور در تريبون علني خود اتفاقاً اعلام نمود كه حزب موجود بر سر قدرت در تركيه از پس كردستان بر نيامده و اگر ايشان به قدرت برسند توانايي سركوب كزدستن را داشته و اوجالان فاشيست را به سزاي اعمالش خواهند رساند حال اينكه منطورشان از اوجالان فاشيست و سركوب كردستان چيست در سر جاي خود بماند كه از احساسات شووينيستي تركي ايشان نشأت گرفته است ولي همين چند ماه پيش بود كه در دانشگاه اودتو آنكارا نيروهايش كه تنها كرد ها خواسته بودند بابت اين حرفهاشان معذزت خواهي كنند با نيروهاي انقلابي كرد و ديگر جريانات درگير شده و كار را به عرصه جنگ بين نيروهاي چپ كشانده و بازهم اين روند احمقانه به اسم كمونيسم را در بين تجمع چند ده هزار نفره ي دانشگاه اودتو در روز بزرگ داشت انقلاب را ادامه دادند.
سياست هاي تخريب گرانه ي اين جريان مرتجع به نام كمونيسم كار را بدان جا رسانده كه تك تك چپ هاي تركيه نفرت خود را از اين حزب اعلام داشته و وجود آن را در تركيه مايه ي ننگ قلمداد مي كنند و اما اين شووينسم ترك در اين حزب بدان جا رسيده كه گاهاً اين حزب را به جاي توركيهَ كامانيست پارتيسي، توركيه كاماليست (اشاره به آتا ترك) پارتيسي خطاب قرار مي دهند.
و اما نه گفتن اين حزب بر انتخاباتذ12 ايلول بر اين امر صحه مي گذارد كه كليت قانون اساس فاشيستي تركيه و دولت را پذيرفته و تمام هم و غم اش نه انقلاب كه همان طرح تئوري بقا بوده به مانند ديگر سياسيت هاي استاليني اش و نه، گامي در مسير انقلاب برنخواهد داشت و آنجا كه ديگر چپ ها نداي انقلاب را سر مي دهند با بودجه هاي دولتي تقويت شده و نقش ژاندارم دولت در برابر انقلابي ها را به اسم حزب كمونيست بازي مي كند، زيرا به خوبي مي دانند كه تنها اميدشان براي رسيدن به قدرت نقطه كور انتخابات فاشيستي براي يك جريان تحت لواي كمونيسم است مگر اينكه با شعار سوسياليسم به مانند هيتلر به قدرت برسند جز اين براي اين جريان راهي در انقلاب وجود ندارد زيرا منفور بودن آن براي كارگران و انقلابيون ماركسيست اثبات شده است.
جمله اي را آقاي جان گفته اند كه طرح تئوري بقاي استالينيستي ايشان را خود افشا مي كند:
دولت اردوغان روند خصوصی‌سازی را با سیاست‌های لیبرالیستی سرعت بخشیده و قصد دارد تمام حقوق طبقه‌ی کارگر را از دست‌اش بگیرد و به استثمار بیشتر کارگران بپردازد
جمله بالا اثبات مي نمايد كه دغدغه اين حزب قدرت گيري در شرايط ما قبل انتخابات بوده زيرا كه گويا در تصور ايشان حقوق ناچيز كارگران تركيه در ما قبل انتخابات تمام حق آنها است و گفتن اين حرف از جانب هيچ كس قابل بازگويي نيست مگر استالينيست هاي فسيل شده، هرچند كه در قوانين جديد همه چيز به نفع اسلاميون مي چرخد ولي قرار بر اين امر است كه پايه دست مزدها به ماهانه 1500 ليره تركيه برسد كه تا قبل اين به 700 ليره تركيه ختم مي شد
و در ادامه مي گويد:
یکی از اهداف‌اش (قانون اساسي جديد و اردوغان) نیز رواج ارتجاعی قوانین دین اسلام است
و در همين جا است كه تمام اين حرف را اثبات مي نمايد كه اين جريان ظاهراً كمونيستي تحليل اش را بر پايه هاي راست روي هاي صادقانه گذاشته زيرا كه ماهيت ارتجاع را مذهب اين دست پخت نظامات طبقاتي مي داند و نه شرايط مادي و اقتصادي جامعه كه ضرورت اين را فراهم مي آورد كه چنين قوانيني تصويب گردد همان قوانيني كه تا كنون در انتخابات آن شركت مي كردند و هميشه نا موفق و احمقانه اما
باز هم ادامه داده و مي گويد:
به کارگران می‌گوید از طریق سندیکاها حق قرارداد دسته جمعی را به کارگران می‌دهیم و می‌گوید این حق کارگران را قانونی می‌کنیم ولی در ادامه‌ی این قانون می‌نویسند اگر در این قرارداد دسته جمعی سندیکا با آنها به توافق نرسد باید انجمن تصمیم بگیرد و اعضای انجمن را هم دولت تعیین می‌کند و این بدان معناست که همه چیز را دولت تعیین می‌کند و در نتیجه با این کار به کارگران حق اعتراض و اعتصاب داده نمی‌شود
البته اينكه تصويب اين قانون ضد كارگري بوده شكي در آن نيست ولي رفيق جان ما كه خبر نداريم اما شما بگوييد آيا قانون ماقبل اين قانون چه بوده است قانوني كه هيچ وقت آنرا بايكوت نكرديد همان قانون كودتاي 12 ايلول منظور من است ظاهراً در نظر شما قانون قبلي كارگري بوده است مگر تا قبل اين به طرق گوناگون چيزهايي را هم كارگران تعيين مي كردند و گويا به كارگران در تكل در قانون اساسي قبلي حق اعتصاب و اعتراض داده شده بود منظور همان كارگراني است كه در 1 مي امسال با تسخير تريبون ميدان تكسيم عدم كاركرد انقلابي شما را اثبات نمودند.
حزب كماليست (كمونيست) تركيه جرياني است در مقابل وضعيت رو به انقلابي تركيه براي به انحراف كشاندن آن و ما خوب مي دانيم كه دليل كشته شدن لوكزامبورگ ها وجود امثال شماها در آلمان به اسم حزب سوسيال دموكرات بود.
استالينيست بودن شايد در تركيه نه اما به حتم در ميان انقلابيون و كمونيست هاي ايراني يك شوخي بوده اگر شما انتخابات را بايكوت نكرديد ما قريب به 30 سال است كه شما را بايكوت نموده ايم تا بدان جا كه شرم داريم شما را رفيق قلمداد نماييم
مرگ بر سرمايه داري در هر دو نوع آن چه ليبرالي و چه دولتي، دشمن ما طرفداران سرمايه داري در هر نوع آن است و تنها در اين ميان براي ما نام آنها فرقي نمي كند.