با آنان که ندای آزادی را از کمر قاتلینی همچون موسوی بالا میبرند
با تشکر از رفیق فرجام و شیدا جهان بین که در کار تدوین آهنگ ما را یاری نمود
خلاف جریان
عابد رضایی
پشت میکروفن واستادم پوتین تو پامه
هی رپ کردن راسته روتین رو کار
شنیدم شعر شده یه جور بت واره
ولی این که میچرخه اسمش خودکار توی دست
صدا میده عینهو خمپاره توی شهر
این جا شهر منه
توی چشمم قمه
دست منه روی رقص قمه
تو کوچه پس کوچه یا که پیاده رو
رسیدیم دم اوین پاشو پیاده شو
می دن حکم ابلاغ واسه ضربه شلاق
یا که مرگ زندان داریم هرجا اعدام
صدا نفس دیگه نمیاد به گوش احسان و گشتن دیگه نمیاد به هوش
اون مرد و مثل یه قهرمان
توی قلب ما داره صدای پا
کنیم سپاه و خاک
بجنگیم بمیریم تا پیروز
یا که رگبار یوزی کنه تنم آبکش
این مبارزست ما هم میدیم تلفات بش
من رسما هستم
فک نکن میزنی به دستم دست بند
چون تو صورتت میگیرم شصتم حتما
میکشمت پایین با قدرت صدا
حتا اگه بکنم با زندگیم وداع
تو کشور ایران سرد قانون
تو خیابون میبینی ضربه باتوم
یا که ضربه پاشون
از پشت به سر
این حرف حق گوش کن پسر
نباشه سر به تن
اینه سهم من